باد

ساخت وبلاگ
به نام خداسلام؛خدا دوست داره بنده‌هاشو غرق نعمت ببينه. بهشت رو براي ماها آفريده. دوست داره به هر بهانه‌اي شده، تهِ سرنوشت تک‌تکمون بهشت باشه؛ عند مليک مقتدر. منتها لازمه‌اش اينه که آدم قدر نعمتو بدونه. آدمي که قدر نعمتو ندونه، ظرفيت اونهمه نعمت رو نداره. يعني فکر کن يه ظرفي دستته و کنار اقيانوس بي‌انتهايي هستي. سايز اون ظرفت هرچقدر باشه، همونقدر مي‌توني آب برداري. پس ظرفت بايد يه اندازه قابل توجهي داشته باشه که بهره‌مند شي، وگرنه نعمت که ته نداره. شکر نعمت، ظرف وجودي آدمو گسترش ميده و آدم ميتونه مدام از نعمتاي بيشتري برخوردار شه. شکر نعمت يعني بدوني که خداي قادر مطلق، هيچ نيازي به تو نداره و با اين حال، اينهمه هواتو داره. بدوني که خداي قادر مطلق، مي‌تونه سر بزنگاه مچتو بگيره و گوشتو بپيچه، ولي همچين چشم‌پوشي مي‌کنه انگار اون از تو حيا مي‌کنه. بدوني که خداي قادر مطلق، در عين بي‌نيازي، چنان مشتاق بازگشت توئه که اگر مي‌فهميدي از شوق جون ميدادي. بدوني که جز اين خدا، کسي لايق عشق نيست.  و لازمه‌ي عشق، بندگي و سرسپردگيه.  و تا سرسپرده و مطيع نباشي، تا دست از بازيگوشي و تمرد برنداري، عبد نيستي. و تا عبد نباشي، شکرانه نعمت وجود چنين خدايي رو هرگز به جا نياوردي، پس ناسپاسي. و جزاي ناسپاسي، نمي‌تونه بهشت باشه. چون اون نعمت بي‌کران و اون خوشبختي بي حد و مرز، تو ظرف تَنگ ناسپاسي، جا نميشه. باد...
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 115 تاريخ : سه شنبه 24 خرداد 1401 ساعت: 10:31

به نام خدا سلام؛  توی بحث تربیت، یه نکته ریزی وجود داره که خیلی مهمه و غالبا ازش غفلت می‌کنیم. اینجوری بگم، ما یه حدود شرعی داریم (که چهارچوبا و قواعد مشخص داره)، و یه حدود اخلاقی. بحث شرعی رو که بهش ملزمیم و همچنین موظفیم که عزیزانمونو به سمتش سوق بدیم. مثلا منِ مادر موظفم به بچه‌هام قواعد نمازخوندن رو یاد بدم و وقتی به سن قانونی رسیدن، اونا رو ملزم کنم و همراهیشون کنم تا براشون ملکه شه و سهل‌انگاری نکنن. ولی اینکه اصرار داشته باشم حتما مستحبات نماز رو هم به‌جا بیارن و مثل مُبصر بالاسرشون وایستم و هی تذکر بدم، نه وظیفه‌مه، نه اجازه‌شو دارم، و نه اصن فایده داره. بلکه هم نتیجه عکس می‌ده و می‌رسیم به جایی که یهو می‌بینیم بچه کلا بی‌نماز شد. بحث اخلاقیات، اصلا وابسته به عشقه و تا این محبت عمیق و حقیقی شکل نگیره، اخلاقیات معنا پیدا نمی‌کنن. نمی‌دونم حج مشرف شدین یا نه. توی حج، واجبه هفت بار با شرایط مشخص دور کعبه بگردیم، اما هیچ ذکر واجبی در این حرکت وجود نداره. با این‌ حال غالبا کسانی که حج مشرف می‌شن، تمام هم و غمشون اینه که تمام مستحبات حج رو هم به‌جا بیارن و کلی ذکر برای طواف دستشونه. یعنی تو اون مرکز نور و انرژی، قلب آدم با اکتفا به واجبات آروم نمیگیره و می‌خواد با مستحباتِ بیشتر و بیشتر، خلوص و بندگیشو بیشتر اثبات کنه و اصن اینجوری فقط جگرش خنک می‌شه. یه عشق خاصی در وجود آدم شکل می‌گیره که در برابر اون عظمتی که به وضوح احاطه‌ش کرده، هر کاری می‌کنه حس می‌کنه بازم کمه و هَل مِن مَزید طلب می‌کنه... کسی که ملزم به واجبات و حدود شرعی باشه، مِن حَیثُ لا یَحتَسِب به عشق دچار می‌شه؛ چه بخواد چه نخواد. یه روز برمی‌گرده پشت سرشو نگاه می‌کنه می‌بینه هیچ شَیء مَذکوری نبوده و باد...
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 100 تاريخ : سه شنبه 24 خرداد 1401 ساعت: 10:31

به نام خدا سلام؛  آدمیزاد، از این مرحله‌ی خاکی که میگذره، به چند نوع "حسرت" دچار میشه. یکی‌ش حسرت اون ساعت‌هاییه که با خواب هدر داده.  از وحشت اون حسرت، ای خواب از تو بیزارم!  .............. پ.ن:  1. شاید راهکار خوبی باشه که آدم با وضو بخوابه چون به هرحال نمی‌تونه اصن نخوابه که! اینجوری لااقل انگار تا صبح عبادت کرده... لااقل.. انگار...   2. جوون‌تر که بودم تعجب می‌کردم که مسن‌ترها چرا از یاد مرگ می‌ترسن و گریه می‌کنن. فکر می‌کردم شاید چیز دیگه‌ای اشکشونو درآورده. باور نمی‌کردم .. تا اینکه پا به سن گذاشتم.. ترسناکه!   3. گاهی "پس‌نوشت" از خودِ "نوشت" طولانی‌تره، لاجرم!موضوع مطلب : باد...
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 98 تاريخ : سه شنبه 24 خرداد 1401 ساعت: 10:31